دیروز نشستیم یکی از مصاحبه های آقای ماوسفلد رو نگاه کردیم. مصاحبه کننده اش یه ساده لوحی سوسیال دموکراتی داشت که خیلی عصبانیم می کرد ولی ماوسفلد بی نهایت خوب باهاش برخورد می کرد. مخصوصا اونجایی که رفت تو این مایه ها که خب نخبه ها اینهمه خدمات می دن و نوآوری و کارآفرینی و ... یاد اریک پلاس افتادم که می گفت اون کارخونه داره چرا باید بیشتر از اون فقیره مالیات بده. که به آنفالو ختم شد. ماوسفلد خب جوابش رو داد و آنفالو نکرد.

یه جایی هم گفت که سرمایه داری بعد از جنگ ریشه دووند و تا مدت ها یه تعادلی بین سوسیالیم و سرمایه داری بود. که مردم می تونستن پیگیر خواسته هاشون بشن. از یه جایی به بعد دیگه سرمایه داری لجام گسست و الان همینطوری داره شتاب می گیره و هیچ کس جلودارش نیست. و در جواب این که راه حل چیه، گفت یکی تو یه کتابش سه تا راه حل پیشنهاد می ده: انقلاب و رفرم و ساختارهای موازی. اولی به سمت خشونت میره و جواب نمی ده. دومی اینطوری میشه که بعد یه مدت رفرمیست ها داخل بدنه ی سیاست می شن و باز به نفع طبقه ی برتر کار می کنند و ارتباط با طبقه ی ضعیف از دست می ره و اینم جواب نمی ده. ساختارهای موازی هم خلاصه جواب نمی ده. یعنی کلا بن بست. به جهنم خوش آمدید.