نقد کتاب یاس و داس (فرج سرکوهی) – پرویز قلیچ خانی

مجله آرش ۸۰

نگاهي بر داس و ياس دیدم که دوست عزیزم! فرج سرکوهی، دست به قلم برده و از یاس و داس گفته؛ گفتم چه کسی بهتر از او می تواند از زخم هایی که داس ها بر سینه ی یاس ها نشانده اند بگوید. با آوردن زیر تیتری با عنوان «بیست سال روشن فکری و امنیتی ها» جای شکی برایم باقی نماند که یاس همان روشنفکران و اندیشه ورزانی هستند که در طی حداقل بیست سال اخیر زیر ضربه ی داس امنیتی ها بوده اند. می گویم فرج بالاخره دین خود را به تمام آن ها که برای آزادی اش در میدان های شهرهای بزرگ کشورهای میزبان و بیگانه تظاهرات کردند و به همه آن ها که در لحظه لحظه ی خواندنِ رنج نامه اش گریستند، ادا کرد. او خود یاسی است که به فجیع ترین وضع مورد حمله ی داس امنیتی های جمهوری اسلامی قرار گرفته است؛ پس هموست که شاید بتواند بگوید که روشن فکر و اندیشه ورز در ایران کیست، چگونه زندگی کرده و چگونه کشته شده و یا از مرگ گریخته است. اما خواندن کتاب فرج نه تنها عطش شناختن حقیقتی که او قادر بوده و هست آن را به تمامی بیان کند بر طرف نمی کند، بلکه چنان برانگیزاننده است که خواننده را به یافتن ناگفته ها و پی جویی حقیقتِ گفته های نیمه درست فرا می خواند. و چنین بود که با دریافت چندین نقد در باره ی کتاب فرج سرکوهی، بر آن عطش جمعی پی برده و برآن شدم تا از دست اندکارانی چند بخواهم، نگاهی عمیق تر به این کتاب که می توانست پاسخی بر سئوال های بسیاری باشد، بیندازند. پرونده زیر حاصل این پی جویی است