The Founding of A Republic – پایه‌گذاری یک جمهوری

فیلم مشهور”پایه‌گذاری یک جمهوری” ساخته دولت چین در 60 سالگی پیروز حزب کمونیست چین را برای بار چندمین دیدم. به نظرم مسائلی باید بیان شود

فیلم فوق‌العاده زیبا و حرفه‌ای ساخته شده است. تمام بازیگران اصلی هرچند سابقه‌‌ی هنری بالایی دارند، ولی معروف نیستند. و نقش دو شخصیت اول داستان یعنی مائو و چوئن لای را دو بازیگر قوی تئاتر بازی می‌کنند

با این وجود برای مدت کوتاهی بازیگران مشهور و محبوب جهانی چینی را می‌بینیم که بازی کوتاهی اجرا می‌کنند و می‌روند

فیلمی زیبا و قوی. زیباترین سکانس‌های فیلم، قسمت‌هایی است که دوستی و شراکت به یادماندنی چوئن لای و مائو را نشان می‌دهد. و همچنین شخصیت ساده و قوی مائو را

سکانس به یاد ماندنی عرق خوری مائو و دیگر سران حزب، به همراه آواز خوانی و به خواب رفتن مائو

نویسندگان و کارگردان فیلم متوجه بوده‌اند که شوخی کردن با شخصیت کلیدی مثل مائو چقدر می‌تواند باعث محبوبیت فیلم شود فکرش را کنید که با شخصیت‌هایی که عکسشان روی اسکناس است در ایران شوخی شود!! تصورش را می‌توانید کنید؟ مثلا در زمان شاه با شاه یا رضا شاه؟

ولی این فیلم این کار را بسیار کرده است

و چقدر هم کار خوبی کرده‌اند که زیباترین قسمت داستان انقلاب چین را نشان داده‌اند، قسمت انقلابی و قبل از پیروزی. بگذارید بگویم قسمت قهرمانی و مظلومیت جنبش. قسمتی که بر هیچ باید همه چیز ساخت. قسمتی که همه به حزب خیانت می‌کنند و تنها چند نفر مانند چوئن لای و لئو شائوچی و چند نفر دیگر در کنار مائو باقی می‌مانند

این فیلم فوق‌العاده در چین محبوب شد. و فروش بالایی داشت. حتی در کشورهای همسایه هم فروش عالی داشت

ولی

یکی از مسائلی که آزارم می‌داد ناسیونالیست وحشتناک فیلم بود. این که فیلمی که در مورد پایه‌گذاری یک حکومت در یک کشور، علاقه ناسیونالیستی به آن کشور نشان دهد،‌مسئله عجیبی نیست و حتی برعکس آن عجیب است، ولی نباید این قضیه را فراموش کرد،‌حزب کمونیست بر حزب ناسیونالیست پیروز شد، نه برعکس

مثل این است که کسانی که مخالف سلطنت و شاه هستند، برای کوبیدن شاه دم از ناسیونالیست ایران 2500 ساله بزنند

فیلم به این قضیه اشاره نکرده بود که مردم و روشنفکران چرا در قبل از جنگ جهانی دوم به کمونیست علاقه‌مند بودند و هستند. اشاره نکرده بود، که اگر جاذبه همسایه چین، شوروی نبود آیا این بهترین افراد می‌توانستند دور هم جمع شوند؟ فیلم علاقه‌ای به نشان دادن چهره کمونیستی ندارد، می‌شود گفت که تقریبا سعی بر این دارد که کاملا شبیه یک فیلم هالیوودی موفق باشد، چیزی در حد هواپیمای رئیس جمعور رابرت ردفور

پس ازدیدن این فیلم، غمگین شدم. از این که هر چند پس از سال‌ها که رفرمیست‌ها با همه پستی و بلندیها با محافظه‌کارها، در حال کار هستند هنوز نتوانستند از کسانی دفاع کنند که همه قربانی انقلاب فرهنگی شده‌اند.

در تمام صحنه‌ها لئو شائوچی را همراه مائو نشان می دهند ولی بدون کلام. بدون هیچ عملی. کسی که رئیس جمهور چین بود و چقدر شجاع و مدبر بود. و آن گونه با رذالت در زمان انقلاب فرهنگی به قتل رسید. هر چند که می‌گویند به دستور مائو نبوده ولی بجایش من در هیچ جا ندیدم که مائو حتی یادی از آن دوست همیشگیش بکند. کسی که همواره بعد از مائو دومین فرد حزب بود و تازه مشهور به فرد عاقل حزب بود

این نشان می‌دهد که چین همان است که بود، حتی نمیتواند اولین رئیس جمهور کشور خود را که سال‌ها بعد از مرگش به دستور حزب جسدش در کنار قبر مائو خاک شد ، نام و توضیحی ببرند

فیلم نتوانسته بود شجاعت مائو را نشان بدهد، آری مائو بسیار شجاعتتر و بزرگتر بود. ولی آیا می‌شود فردی به پستی مائو سال‌ها پس از پیروزی در جریان (انقلاب فرهنگی) و (قدم رو به پیش) پیدا کرد؟

چگونه می‌شود از مائو دفاع کرد در حالی که گذاشت بهترین پایه‌گذاران حزب کمونیست به اسم کاپیتالیست کشته شوند؟

چگونه می‌شود از مائو دفاع کرد در حالی که گذاشت معتقدترین اعضای حزب به نام سگان و نوکران شوروی به پای جوخه اعدام بروند؟

چگونه می‌شود از دوستی مائو و چوئن لای (که تقربیا تمام فیلم نشانه‌ای از آن داشت) سخن گفت وقتی که بهترین دوستان و همکاران چوئن لای اعدام شدند در حالی که او برای نجات جان آنان به هر دری می‌زد، تازه خود نیز هر آن به خطر مرگ نزدیک بود

اگر بخاطر چوئن لای و زیرکی او نبود کسی از اعضای قدیم حزب باقی نمی‌ماند که حزب را از گنداب انقلاب فرهنگی استالینی-کره شمالی نجات بدهد

مهمترین فرمانده ارتش کمونیست که بسیار در این فیلم نشان داده می‌شود بارها دچار کتک و ضرب جرح، در دوره انقلاب فرهنگی می‌شود. وتازه جان او را چوئن لای نجات میدهد. ولی در این فیلم هیچ اثری از این آینده نیست

با این وجود منصفانه است که به مسائل زیر هم اشاره شود

مائو همواره به زیرکی اجازه نداد که نیروی نظامی و ارتش در حزب جا پا وقدرت بگیرد. او به این اصل کمونیستی مشهورکه همواره به دخالت نیروی نظامی در امور سیاسی مشکوک هستند اعتقاد داشت ،حتی درجات ارتشی را ارزش چندانی قائل نبود و حقوق چندان متفاوت را اجازه نمی‌داد. او هیچگاه نگذاشت برای سرکوب قسمتی از حزب، نیروی نظامی قدرت بگیرد. بنابراین هر چند به سختی توانست انقلاب فرهنگی را پایان دهد و چوئن لای را نخست وزیر کند با این وجود بعد از مرگش نیرویی قوی‌تر از حزب در کشور باقی نگذاشت. بنابراین گروه استالینیست در کودتای معروفشان از گروه چوئن لای شکست خوردند

او هر چند که همواره تا حدی از چوئن لای دوری کرد، ولی در نهایت به قضاوت او اطمینان داشت. در تمام انقلاب فرهنگی، صد درصد ا ز او حمایت کرد و نگذاشت به هر نحوی کشته شود یا از مقام‌های مهمش استعفا بدهد.که البته باعث شد که گروه افراطی انتقام خود را از همه همکاران و مدیران او بگیرند. این کار مائو بسیار بزرگ بود. مائو هرچند که می‌دانست که در دوره انقلاب فرهنگی هدف اصلی نابود کردن شخصیت چوئن لای است هرگز اجازه نداد در برنامه ها و مصاحبه‌ها اسم چوئن لای به بدی آورده شود. و یا کسی بی ادبی به او بکند. بنابراین هنگامی گروه افراطی هرچه که می‌کردند در برابر خود مظهر شکست خود را در اوج قدرت می‌دیدند که دربرابر خشمشان، مائو در فرودگاه به استقبالش می‌رفت و یا این که باهم در حال پیاده‌روی و حرف زدن دیده میشدند و یا مائو مصاحبه‌های خود را از خانه او می‌کرد. می‌شود به مقالات آن دوره‌ها برگشت و دید که حتی یک نقر به چوئن لای تهمتی نزده است

مائو بعد از انقلاب فرهنگی به شکست سیاسی خودش پی برد و گذاشت که کسانی که در انقلاب فرهنگی ضربه خورده اند سکاندار قدرت شوند. او سرنوشت سیاسی خود را به یک گروه سیاسی وابسته نکرد. بنابراین هنگامی که چوئن لای تشخیص داد اکنون وقت مذاکره و باز کردن روابط با آمریکا است. قبول کرد. و همه گونه به این قضیه یاری کرد. هرچند که خود علاقه‌ای بدان نداشت

ای کاش می‌شد که اشخاصی مثل مائو را تنها با انقلاب چین شناحت، آنگاه می توانیم بزرگی و فروتنی، شجاعت، احساس و زیرکی را دید ،نه دوران سیاه انقلاب فرهنگی را

ای کاش می‌شد مائو را تنها در حال اشک ریختن در هنگام بالا رفتن پرچم جمهوری خلق چین در پکن به یاد آورد! ای کاش می‌شد

#TheFoundingOfARepublic #FilmReview #Marxism #مارکسیسم